وبلاگ احکام کودکانهوبلاگ احکام کودکانه، تا این لحظه: 5 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

احکام به زبان قصه، برای فرشته های کوچولو

سلام.طلبه جامعه الزهرا(س)هستم.دوست دارم به کوچولوهای گل،خدمتی کرده باشم.امیدوارم برای همه دوستان مفید باشه.

احترام به بزرگتر

  یکی بود، یکی نبود.یه دختر کوچولوی ناز بود بنام نهال. نهال کوچولو با مامان و بابا و مادربزرگ مهربونش، توی یک خونه قشنگ زندگی میکردن. نهال کوچولو بتازگی صاحب یک داداش ناز،بنام پویا شده بود .پویا کوچولو یک سالش شده بود و میتونست راه بره و مامان و بابا بگه.نهال خانم، خیلی خیلی پویا رو دوست داشت. یک روز قشنگ پاییزی که هوا خیلی سرد نبود، مادر بزرگ میخواست بره پیاده روی. نهال ، از مامان خواست که همراه مادربزرگ برن. مامان ،قبول کرد. همگی آماده شدن و به سمت پارک محله به راه افتادن. وقتی خواستن از درب بیرون برن، مامان به مادر بزرگ تعارف کرد و گفت: بفرمایید مامان جون. مادربزرگ ، بیرون رفت و برای مامان دعا کرد. توی خیابون، همه جا مامان پش...
1 اسفند 1397
1